-
ی خبر خوب...
شنبه 21 مردادماه سال 1391 10:26
یکی از مقاله هام تو 15 امین کنفرانس دانشجویی مهندسی برق کاشان پذیرفته شد...!!! همین...! الان من خیلی خوشحالی در کردم از خودم مثلا!!! ******************************************************* *یکی دیگه از مقاله هام پذیرش گردید...یعنی شد دو تا مقاله!!! *آهان...نکته ی جالبش اینجاس...استاد گرام اجازه ندادن مقاله هامونو...
-
دیگر نمی توانم با تو بمانم...
جمعه 13 مردادماه سال 1391 03:00
ی آهنگ فوق العاده زیبا از معروفترین خواننده های ترکیه ای آقای احمد کایا و خانم نیران اونسال من که برای اولین بار شنیدم واقعا حالم عوض شد...هم شعرش عالیه هم خواننده هاش و هم حال و هواش... Artık seninle duramam Bu akşam çıkar giderim Hesabım kalsın mahşere Elimi yıkar giderim Sen zahmet etme yerinden Gürültü yapmam...
-
دوست داشتنیه!!!
شنبه 31 تیرماه سال 1391 19:23
نمیدانم این چندمین رمضان است که در خانه نیستم...
-
تموم شد . . . !!!
پنجشنبه 15 تیرماه سال 1391 16:24
تموم شد . . . دوران پرفراز و نشیب کارشناسی... نه من دیگر تو را می بینم و نه تو دیگر مرا...! امروز از صبح سردرد عجیبی داشتم...صادق طفلک ی کم مشت و مالم داد ولی اثری نداشت. سرم رو بستم و خوابیدم...داشتم میمردم...! صیاد اومد و دید دراز به دراز افتادم...نمیتونستم جواب سلامشو بدم، حتی نتونستم چشامو باز کنم و نگاش کنم...ی...
-
رمزش شماره همراه این پسره ی مو فرفریه!!!
جمعه 2 تیرماه سال 1391 13:59
-
تولد یک غزلسرای به تولد خود اهمیت ندهنده است مثلا چه فایده؟؟؟!!!
سهشنبه 30 خردادماه سال 1391 16:43
تولدت مبارک پگاه !!! با یک روز تاخیــــــــــــــــــــــــــــــــر...البته!...! که اونم به خاطر امتحانات و عدم دسترسی به نت بود... ولی همچین بدت هم نیومد نشد برات تولد بگیریما...!!! البته اون کادوی طلایی شما هم محفوظه وا ...!!! **************************************************** پ.ن: ی سال بزرگتر شدی...ی جمعه وقت...
-
عاشقانه هایم را به خودت نگیر...مال تو نیستند!!!
سهشنبه 23 خردادماه سال 1391 18:10
رها کن، آلوده ی چشمانت را تطهیرش مکن کافی ست چشم هایت را ببندی برو...! من خود چاره ی خود میدانم پروانـــــــــــــــــــــــــــــــــه ها را آزاد خواهم کرد...! ********************************************************** " ghazal " نوشت: منظور از آلوده در اینجا یعنی پٌر...یعنی رها کن منی را که مملو از چشمان...
-
... walk with my LORD on the coast
سهشنبه 23 خردادماه سال 1391 00:35
-
نجاتم نده...!
یکشنبه 21 خردادماه سال 1391 09:30
من فــــــــــــــــــــــــاتحه ام وقتی خوانده شد که در نگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاه تو جـــــــــــــــــــــــــان دادم ...!
-
مغرور نبودم...اما!!!
شنبه 20 خردادماه سال 1391 12:28
تو حرف نداشتی! . . . . . عاشق همینت بودم، . . ولی حرفای من تو دلم موند!!!
-
امان از دست این ناخودآگاه...
جمعه 19 خردادماه سال 1391 10:05
اگر زنده ام هنوز در من جریان داری نفسم...
-
تولدت مبارک مردک...
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1391 13:52
این آهنگو برا تولدت گذاشتما....نامردی اگه روزی حداقل ی بار گوش ندیش ***************************************** پ.ن: سلام محمود عزیزم...ببخشید نتونستم بیام...ما که مثل تو بیکار نیستیم که...کلی درس و مشق داریم :) پ.ن.1: تولدت مبارک...امیدوارم عقلتم مثل سنت بزرگتر شده باشه! پ.ن.2: این آهنگه هیچ ربطی به تولد نداره...خوبیشم...
-
بی کسی...
سهشنبه 16 خردادماه سال 1391 12:01
بمن گفت؛ دوستت دارم، تو همانی هستی که همیشه آرزویش را داشتم تو بهترینی ...! همه ی این ها را یکی مثل خودم در آیینه...!
-
بابا...
یکشنبه 14 خردادماه سال 1391 21:42
روزت مبارک...
-
وقتی میخوای ی چیز دیگه بنویسی و این رو کاغذ جاری میشه!!!
شنبه 13 خردادماه سال 1391 09:39
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA چشم به چشم من که می دوختی بند دلم پاره می شد... ********************************** پ.ن: به همین خاطر بود که وقتی می دیدمت رنگ به رخسارم نمی موند و زبونم تو دهنم نمی چرخید! پ.ن: خیلی خوشحالم که گفتنی ها رو بهت گفتم و حرفم تو دلم نموند...با این که از دست دادمت پ.ن: ما آدما برای...
-
نوستالژی...
جمعه 12 خردادماه سال 1391 21:54
Prin | Upload Music
-
همچین جایی زندگی می کنیم ما...
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 10:57
برای انتخاب دانشجوی نمونه: 1- کار پژوهشی: 10 امتیاز 2- شرکت در اردوهای جهادی: 15 امتیاز 3- شرکت در طرح راهیان نور: 15 امتیاز 4- بسیج فعال: 15 امتیاز 5- نداشتن سوء سابقه: 15 امتیاز 6- حضور در انتخابات: 15 امتیاز 7- نمره انظباط 20: 15 امتیاز... همین کارا رو با آدم میکنین مجبور میشیم فرار مغزها بشیم دیگه!!!
-
شکر...
یکشنبه 7 خردادماه سال 1391 14:56
ناله ای نیست...که تقدیر سبب ها دارد غم بی هم نفسی ســـر به تن ما دارد
-
شب آرزو...
جمعه 5 خردادماه سال 1391 00:14
برام دیگه مهم نیستی... من به آرزوهایم خواهم رسید...چون میخواهم. ************************************* (صبح ساعت حدودا 4 فالی گرفتیم و این بود) فال نوشت: باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است/ شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفتهای/ کت خون ما حلالتر از شیر مادر است چون نقش غم ز دور ببینی شراب...
-
گزارش . . .
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1391 14:03
این عکس جوانیمان است،ههی... یادش بخیر...یلی بودیم برای خودمان...!!! چند روزی بود که سگی شده بود اخلاقمان...بدون هیچ دلیلی! احساس می کنیم این روح سرکش سگی مان آرام گرفته و همان روح خودمان دارد جایگزینش می گردد...احساس است دیگر...چه کار می شود کرد؟! بعد از آن همه کار و تلاش در هفته های اخیر دو فروند مقاله برای کنفرانس...
-
ای اشک...
دوشنبه 1 خردادماه سال 1391 02:23
عمری است در نبودنت طرفی نبسته ایم بهر "شفا" نظر کن و منت ز دیده دار... ****************************************** پ.ن: ما که ناز همه رو میکشیم...ناز تو هم (اشک )روش! پ.ن.1: آدم وقتی گریه میکنه دقیقا کجاش سبک میشه؟؟؟...چشش یا دلش؟ پ.ن.2:برای اولین بار چقد دلمان گریه میخواهد...باید از محمود بپرسم ببینم...
-
دادائیسم!!!
شنبه 30 اردیبهشتماه سال 1391 17:11
زنبور را با روزنامه صبح می کشد سوسک را با مجله عنکبوت اما با آلات فرهنگی نمی میرد... چاره ای باید... *********************** جهت مطالعه و کمک به فهم نوشته...
-
اینم یه شعر قدیمی همدانی...
جمعه 29 اردیبهشتماه سال 1391 10:20
دختر : کاسه به دست میری ماس بسانی کاسه ات بشکنه ماست بیریزه اگه منه نسانی میسانی بسان نمیسانی قبرسان حکمته هشتم کلم چشمه ی هف پسان پسر : افاده نکن افاده خشک خالی خودوم میدانم تو دختر حَمّالی اِفاده نکن اِفاده خشکه خشکه خودوم پول دادم نشاندمت درشکه عسکِ تِ بده بی یلم رو طخچه هرکی بیوینه بِگه خدا بِوَخشه دختر : اگه ای...
-
خودفروخته ی ذهنی...
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 19:31
می نویسم...پاک میکنم می نویسم...پاک میکنم می نویسم...پاک میکنم ذهنم فاحشه شده است!!! ******************************************* پ.ن: دلم برای قلمم تنگ شده،میخوام سری به انباری بزنم و همه وسایلامو بیارم بیرون...زندگی آغاز می شود... پ.ن1: دلم برای متن های انتفادیم تنگ شده، متن هایی که تو دل رییس حراست دانشگاه نیز...
-
در نا امیدی هیچ امیدی نیست...
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1391 11:27
فک کردی خیلی مشکلی خیلی سختی؟؟؟ نه عزیزم...تو هیچی نیستی... ------------------------------------------------- *برات متاسفم پروتکل جان... سرنوشت همه پروتکلها همینه رفیق *بالاخره درست شد...تقریبا پس از دو هفته! * واقعا این پروتکله پیش خودش چی فک کرده بود؟؟؟ * به روشنی بیاندیش دد جان!!! در نا امیدی هیچ امیدی نیست...کی...
-
ی شیطون دارم تا نداره...
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 11:23
دمی بگذار تنهایم مرا بگذار و بگـــــــــذر جان مادرت... ******************************** * شانس که نداشتی باشی از بین این همه فرشته یکی مثل ابلیس گیرت میفته!!!! *نمیدونم چرا گیر داده بمن...! بدبختی یکی دوتا نیس که!
-
زبان نفهم ترین پروتکل دنیا
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 00:50
آخه چی از جونم میخوای؟؟؟ تو رو خدا فقط جواب سوالمو بده...چرا از زندگیم نمیری بیرون؟؟؟ به خدا از دستت خسته شدم، میفهمی؟؟؟ هوم...معلومه که نمیفهمی... اصن بگو تو ب چی اعتقاد داری لامصب؟؟؟ بابا ایهاالناس من چجوری ب این حالی کنم دیگه نمیخوام ببینمش؟؟؟ ب خود خدا اگه تا 24 ساعت آینده کوتاه اومدی که هیچی وگرنه یا شبیه سازتو...
-
...
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 19:49
نه از بهشت آمده ای نه شفا میدهی تنهــــا بهانه ای برای بوسیدن خداوندی... حجرالاسود من (تو مظلوم ترین شعر خدایی مادر....)
-
آخر خط...
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1391 13:48
اینجا آخر خط است پایان... جایی که دیگر دستت به دنیا بند نیست اینجا دیگر شده ای اهل لا اله الا الله اهل قبور اینجا مرده ای ... خودت با پای خودت به استقبال مرگ میروی اینجا خودت غسل میدهی خودت را ... کفنت را خودت میپوشی کسی بر تو نماز نمیخواند اینجا جز خودت برای خودت دل از همه چیز و همه کس کنده ای ... حسابت را با همه صاف...
-
خانه ی دوست کجاست؟؟؟
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1391 01:24
میگن هر کی اولین بار کعبه رو ببینه، هر آرزویی کنه برآورده میشه ولی وقتی میبینیش همه آرزوهات یادت میره فقط دوس داری نگاش کنی...