زائر...



رنگی ترین نیایشم، شبهای بی کسی سـت
دلواپسی نیایش است؟! این رسم دلبری ست؟!

من بر ضریح چشم تو ، دخیل بسته ام
من کیستم؟!! آن کس که در قلب تو منزوی ست

آشفته گشت آشفتگی، با ناز چشم تو
چشمی به رنگ ... عسلی که رنگ نیست!

راستی، گفته بودی که رنگ چشمات سیاهه!!!
پس بی خیالٍ شعر
زیارتو بچسب...
 


* یادم نرفته برای شعر قبلی باید مطلب بنویسما!!!