سلام رعیتی...


رعیتی را پیش پادشاه بردند ، او را دید که بر تخت نشسته و دیگران در زیر ایستاده اند، گفت:


-السلام علیک یا الله.پادشاه گفت:


-من الله نیستم.گفت:


-یا جبرائیل.گفت:


-من جبرائیل نیستم.گفت:


-الله نیستی،جبرائیل نیستی ، پس چرا بر آن بالا رفته تنها نشسته ای


تو نیز به زیر آی و در میان مردمان بنشین!!!