زبان نفهم ترین پروتکل دنیا


 

آخه چی از جونم میخوای؟؟؟ تو رو خدا فقط جواب سوالمو بده...چرا از زندگیم نمیری بیرون؟؟؟ به خدا از دستت خسته شدم، میفهمی؟؟؟  

 

هوم...معلومه که نمیفهمی... 

 

اصن بگو تو ب چی اعتقاد داری لامصب؟؟؟ بابا ایهاالناس من چجوری ب این حالی کنم دیگه نمیخوام ببینمش؟؟؟ 

 

ب خود خدا اگه تا 24 ساعت آینده کوتاه اومدی که هیچی وگرنه یا شبیه سازتو عوض میکنم یا ورژنتو...حالا تصمیم با خودته 

  

 

******************************************** 

پ.ن1 = فک کردی خیلی مشکلی، خیلی سختی؟؟؟ نه عزیزم، تو هیچی نیستی،میفهمی؟؟ هیچی 

 

پ.ن2= این پروتکل جدیدی که دارم روش کار میکنم دقیقا 10 روزه رو اعصابمه... 

 

پ.ن3= دیروز عصری از نمایشگاه برگشتم و با وجود خستگی فراوان هنوز نخوابیدم تا اینو درستش کنم، ارواح عمه ام!!! 

 

پ.ن4=کثافت داره اشکمو درمیاره ولی میرسد روزی که پدرشو درمیارم 

 

پ.ن5=مرا دلداری دهید، محبت خونمان پایین آمده...!!! ب شدت ب امید واهی نیازمندم   

 

نظرات 8 + ارسال نظر
پگاه یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:38 ب.ظ

یه مشاوره برین خب!

پگاه یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:44 ب.ظ



سلام بهنام.
الان واسه خاطر اینکه کلی کتاب خوب بهم هدیه دادی رووم نمیشه باهات صحبت کنم. وگرنه میتونستم کلی ب شدت امیدواری بدم بهت. با کلی دلداری. اما رووم نمیاد! آخه این چه کاری بود شما کردین؟

علیک سلام

اولا محمود هدیه داد و من ندادم

دوما یکی میخواد به خودت امیدواری بده

سوما خیلی نامردی که واسه شعرم نظر نذاشتی

چهارما همه کتابها حرامت باشی

پنجما شما خودتون چون سرتون خیلی شلوغ بود نتونستین برین کتاب بخرین و ما براتون گرفتیم...کاری نکردیم که...

پگاه یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:20 ب.ظ

حتمن به محمودم همینارو بگم همینارو جواب میده بهم دیگه.
خواستن که آره می خوام خودمم.
اگه تو ندادیشون تو جایگاهی نیستی که بخوای حروم کنی.
ببینم چرا به قسمت شلوغی سرم که رسیدی شکلک دراوردی برام؟ ها؟

رفتی وب محمود بگو بهنام میگه شماره کارتت چنده؟؟؟؟ مرسی

امیدواری میخوای...باوشه...دقیقه ای میشه 20 تومن...همه جا 30 میگیرنا!!!...دیگه تو آشنایی کمتر حساب میکنم باهات

من هر چیرو بخوام حرام اعلام میکنم حتی توتون و تنباکو رو

آخه سرت خیلی شلوغ بود خسته هم بودی گفتم یکم شکلک در بیارم بخندی روحیت عوض شه...اینم جزء همون امیدواری دادن بود که گفتی میخوام دیگه...

دلارام یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 ب.ظ http://osyangari.blogfa.com

تقبل ا.. برادر
یه ذره هم میذاشتید ما کتاب بخریم

آجرکم ا... خواهر

شما که ماشاا... دکتر شدی دیگه کتاب واسه چیته؟؟؟

محمود دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:06 ب.ظ

دلداری ، دلداری ، دلداری !

دارم بهت دلداری میدم ، بگیرشون دو دستی فرار نکنن...

عزیزم ، جووون ، گریه نکن عسلم ، فدات شم جیجیلی ، همه چی درست میشه ، اشکات پاک کن وگرنه گرگه میاد میخوله ، یه بوس بده حالا ! آفرین دیدی همه چی درست شد ؟

(بدون شرح)


جیب،جوراب، پاکت...دارم بالا مبارم

محمود دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:10 ب.ظ

چی با پگاه نشستید دسیسه میکنید ؟ استکبار ! انگلیس !

پگاه الکی میگه همه رو خودش گرفت . شماره کارتم رو هم خودم بهتون میدم علنیش کنین ، تحت عنوان یه پست بذارید تو وبتون هرکی به اندازه کرمش عنایت بفرماید

خداییش ی پست بذازم؟؟؟

محمود دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:11 ب.ظ

ولی اون جمله رو هستم :

حرامت بشه پگاه

پگاه بمیرم برات

مرجع عالی قدر محمود خان رضی ا... هم حرام اعلام کرد...

اوه اوه اوه...

[ بدون نام ] جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ق.ظ

سلام
فک نکنم به پای پروتکل های من برسن
اما باید بی خیال شی و زیاد تحویل نگیری یه ذره داخل ادم حساب کنی فک میکنن خبریه
مهم نیست زباد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد