دروغای قشنگ...(تقدیم به مهسا)

گفتی باید بنویسم که شب قصه قشنگه

رو سر ثانیه هامون یه حریر رنگ به رنگه

گفتی باید بنویسم جاده ی ترانه بازه

شب رو سیاه قصه از ستاره بی نیازه

گفتی باید بنویسم اما سخته این نوشتن

چه شبای رنگ به رنگی

چه جماعت یه رنگی

نه مسلسلی نه جنگی

چه دروغای قشنگی

من می خوام یه آینه باشم روبه روی این دقایق

مثل یه بغض قدیمی واسه دلتنگی عاشق

اما اینجا سنگ سایه می شکنه آینه ها رو

تو یه لحظه برف وحشت می پوشونه جای پا رو

اینجا باید بنویسی که چشای شب قشنگه

اینجا جای آینه ها نیست اینجا وعده گاه سنگه

چه شبای رنگ به رنگی

چه جماعت یه رنگی

نه مسلسلی نه جنگی

چه دروغای قشنگی