ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
چشم هایت مرا به مرز فاحشگی خواهد کشاند
من معصوم بودم اما...
تا کی در انتظار دیدنت به دیده ام بیفزایم؟
رهایم نمیکنی از این دلتنگی؟؟؟
نمی دانم این شعر مال خوته یا نه پایان به شعرت نداده بودی مبتدی با فاحشگی بود اخرش چی .اما می شد گفت داری نظرهاتو با لجبازی می نویسی .مرسی
فاحشگی انتهای کاره نه ابتدا
فقط اول شعر نوشتمش
دلتنگی های مدام !
مرسی بهنام مرسی که هنوز با تمام بی معرفتیم هستی!
خواهش میکنم بانو!
گفتی کلافه می شوی از این حضورمحض!
گفتی عذاب می کشی از دست من مدام
گفتی نگاه هــــرزه ی من با تو جـور نیست
گفتی که پاک هستی و این فعل ها حرام!
گفتی و باز گفتی و هی اشک پشت اشک
مابین پلک هــــــای تـــــرم، کــــرد ازدحــام
نه