من و پیامک و اون...

 

سلام


قبل از هر چیز شروع ماه مبارک رمضان رو به همتون تبریک میگم. همتونو دعا میکنم. همتون دعام کنید.



******************************

نمیدونم چه بلایی سر این ملت اومده تو این چند روزه؟!!! شایدم سر من!!! اگه متن زیر رو بخونید میفهمید دارم راجع به چی حرف میزنم.  لیست پیامک های دو سه روز اخیرم رو نوشتم. خوندنش خالی از لطف نیست حداقلش اینه که ممکنه برای چند لحظه لبخند رو صورتتون نقش ببنده. یه جاهاییش دخل و تصرف تو متن داشتم. فقط برای زیباتر شدن کار. منظورم از دخل و تصرف فقط اینه که یه جاهاییش رو  حذف کردم ولی چیزی اضافه نکردم... هر کی هم هر نوع نوشتاری استفاده کرده دقیقا همونو نوشتم.

 

*****************************************************

 

1.     من: سلام. شماره ی فلانی رو نداری؟

اون: ----------------------------- (تا الان جواب نداده)!!!

 

2.     من: دهن لق. تو که همه چیزو گفتی!!!

اون: من 5 ماهه اونا رو ندیدم. چی داری میگی؟

 

3.     من:

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins.  Great changes always begin with that internal power.

اون: سلام. من دفترم. کی میای؟


 

4.     اون: سلام. چند تا اسم بگو برای شرکت. اونا رو قبول نکردن. تا صبح باید بفرستیما!!!

من: مبتکران  جوان به ولایت فقیه اهمیت دهنده!!!

 

5.     من: هیچ میدونی اکسیژنی؟ هر وقت میخوام چند لحظه بی خیالت بشم خفه میشم.

اون: هیچ میدونی 2 تا هیدروژنی؟ وقتی با همیم جفتمون خفه میشیم!!!

 

6.     من: دارم فکر میکنم چقدر خوب میشد نزدیک صورتم نفس میکشیدی. میدانی؟ من رک تر از آنم که نبوسمت...

اون: سلام عزیزم. هر چی دمه دست در مورد موتورهای جستجو داری برام بفرست. فارسی باشه.

 

7.     من: دمت گرم. خیلی خوشحال شدم. کی شیرینی میدی؟

اون: با شیرینی عروسیم بهت میدم!!!

 

8.     اون: اگه به امید "چشم" میموندم تا حالا از دلتنگی تموم شده بودم. دمه یاد و خیال گرم.

من: اگه "چشم"  نبود یاد و خیالی هم نبود، "وهم" گریبانت را می گرفت!

 

9.     اون: دست تو  اگر بود، دست من در جیبم نبود...

من: دست من بود، دست تو هم بود، اما مشکل از اونجایی شروع شد که ما به چشمای خودمون اعتماد نکردیم. وقتی خواهر برادرامونو جلو چشامون کشتن و ما به این منطق لعنتی و این احساس پوسیده اعتماد کردیم، دیگه هیچکاری از دست ما بر نمی اومد...

اون: زدی تو خاکی عمو!!!

من: با همه ی کج فهمی هات دوستت دارم.

اون: (سکوت)

 

10. من: سلام. شماره ی فلانی رو برام بفرست. ممنون میشم.

اون: سلام. سر ب سرش نذار...

 

11. من: سلام. حق با تو بود. امیدوارم منو ببخشی!!!

اون: پیامتونو اشباه فرستادید!!!

 

12. من: سلام. شماره ی فلانی رو برام بفرست. راستی فردا ماه رمضونه؟

اون: سلام. شرمنده. گوشیم قاطی کرده. شمارشو برام بفرست که باز بی جواب نمونه قاطی کنه برام!

 

13. من: این شماره که اشتباهه بابا !!!!!!!!!!!!!!!!

اون: سلام. بهنام همین ک برگه رو دادی دست راننده بهم بگو که برم. ممنان.

 

 

14. اون: (اطلاعیه) یه بچه همدانی گم شده، یه خیار و یه گوجه و یه تمن پول باشش بوده، هر کی بچه رو جست، بچه و خیار و گوجه مال خودش، یه تمن پس بیاره.

من: (لبخند)

 

 

 

 

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
مریمانه سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:45 ق.ظ http://maryam-tak.blogfa.com

سلام. ممنونی ام از حضورتان.

دعا بی سابجکت میشه مگه؟ بعد شما سابجکتای همه مارو دارین یعنی؟

دعا که موضوع نمیخواد.
میخواد؟؟؟
دعا دل میخواد
نمیخواد؟؟؟

سینا جعفری سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:49 ق.ظ http://jafari-it.blogsky.com

سلام بهنام جان ،خاطرات تو زیبا بودن
کاش یکی دوتا ازشون رو ...
خلاصه من که خوشم اومد
بیشتر بنویس.

مریمانه سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:57 ق.ظ http://maryam-tak.blogfa.com

خوبه حداقل اس ام اساتون کامل و مفهوم میره میاد. ما که هر دو سه تا اس ام اسمون یکی میشه میره اینه که هیچی متوجه نمیشن ملت.

ارسالی از طرف من: ...................
دریافتی اون:؟+(*&^%$......%%%*_+
اون: نفهمیدم منظورت رو. ببین چی فرستادی: ؟+(*&^%$......%%%*_+

من: یل العجب جل الخالق

خوش به حالت

به نظرم تو از همه ی ما خوشبخت تری...

سینا جعفری سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:59 ق.ظ http://jafari-it.blogsky.com

سلام بهنام تو فوق العاده ای ...
اینو واقعا می گم الان که دوباره مطلب رو می خونم.
منم تو این پیامک ها نقش دارم...

جزیره ماداکتو سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:01 ق.ظ http://jazirehmadakto.blogfa.com

اول از همه من شماره ی پیامک ها مو بگم:
۱ و ۲
اون ۶ رو هم که من برات فرستادم
جوابش هم مال میثم بود
۸ هم مال منه و متاسفانه ...... (اخر این کامنت میگم)
۹ هم منم
۱۲ نیز منم (اینجا خوشبختانه)
آره متاسفانه تو همه پیامک های من دخل تصرف شده به طرزی که همش من ...... شدم
درصورتی که اینجوری نبوده
و در مورد پیامک ۱۲ باید بگم خوشبختانه دخل تصرف شده چون اگه نمیشد بدبخت میشدم
بهنام هم دستت درد نکنه و هم خیلی نامردی
اولی بابت دخل تصرفت
ولی دومی بابت دخل تصرفت

صادقِ عزیزم
اکنون، اولین شب تنهایی به سر آمده است،
و من،
سرشار از رنج " نا گفته های بسیار " در غربت تنهایی ام پناه به قلم خویش برده ام.
چند سطری برایت مینویسم. برای تو که لااقل میدانم کمی با بقیه فرق داری.


قدرت خیال پردازی ات را ستایش میکنم. واقعا در این سبک نوشتاری مهارت خاصی داری!!!
اما واقعیت نیز موجود است.

خوب بگذار ببینم ( در این حالت باید کمی بالا تنه رو به جلو باشد و آکتور باید عینکش را بر روی صورتش جابجا کند. حتی میتواند عینکش را تمیز کند. فیلمبردار باید close up بگیرد از آکتور. اگر 15 ثانیه مکث باشه خوبه)

الان که دارم اینارو مینویسم (از این جا به بعد توهم و خیال وارد داستان میشود) نمازشو خونده، غذاشو خورده و مسواکشم زده!!
اِ اِ اِ...
چرا بین دندونهای پنجم و ششمت از فک پایین سمت چپ رو یادت رفت نخ دندون بکشی؟؟؟!!!!
با توام... صادِق....صادِق...

هانیه سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:24 ب.ظ

باور کن هیچی نفهمیدم!

باور میکنم
هانیه ی عزیز...

جزیره ماداکتو چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:19 ق.ظ http://jazirehmadakto.blogfa.com

و خداوند بایکوت کامنتی را آفرید....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد