پنجره‌ای برای وسعت چشمها...

 

همة این چیزها

  واقعیت دارند

    مثل نگاه تو

این‌که‌

گاهی آدم‌

   شکل وحشیانه‌ای از تمدن است‌

و تو دیر می‌فهمی‌

  روزی سرت را

    بر شانة بیگانه‌ای گذاشته بودی‌...

اما شاید هیچ‌چیز تهی نیست‌

و گاه باید فرض کرد

   رگ عاطفه‌ای در سنگ جاری است‌

همة حرفها

   بوی شک غلیظی نمی‌دهد

و تبخیر داغ سادگی‌

   صورتت را سرخ نخواهد کرد

این که باید ایستاد

  و دست کلمات را گرفت‌

    و آنها را بلند کرد

شاید

  پنجره‌ای‌

    برای وسعت چشمان ما

      باز شود...

نظرات 1 + ارسال نظر
سعید پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:05 ب.ظ

سلام عزیز وبلاگت قشنگه مطالبت هم پر محتوی هست اما یکم قالبت ضعیفه اما در کل خوبه منم وب سایت دارم سایت دوستیابی هست اگه میشه منو لینک کن با اسم دوستیابی موفق باشی
http://www.hamsokhan.com

سعید جان ممنون از اظهار لطفتون.

فعلا وقت ندارم ولی در اولین فرصت یه قالب طراحی می کنم.

موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد