تو و تمام مهربانی‌ات‌...


در نگاههای مهربانت

دنیایی از اقاقی و اطلسی روییده‌

آمدی تا دست مرا بگیری‌

از لابه‌لای پیچکها به باغ یاس مهمانی کنی‌

در امتداد کهکشانها ببری‌

از حصار غم رهایم کنی‌

به تقدّس روییدنت یاسگون باقی می‌مانم‌

شکفتنت را در لحظه‌ها قاب خواهم گرفت‌

تو مظهر لطف و صفایی‌...