ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
در آسمان چندمین ستاره پرسه میزنی؟
که در حضور مشتری دم از شراره میزنی!
بگو چه کرده ای رصد در انتهای چشم خود؟
که کهکشان مرده را ، قمر نشانه میزنی
تو از حرارت درون نجسته ای نشانه ای
که این چنین از آفتاب ، دم از حراره میزنی
از آسمان ادعا قدم به این زمین گذار
کدام
موج انتظار از
آن کرانه میزنی؟
نهان کن عشقت ای "شفا" از عاشقان مدعی
وگرنه در بهار جان چنین خزانه میزنی...
(۸۹/۵/۲۵-یکشنبه)
باز هم باید روی وزنش کار کنی.
یه جاهایی ( مثلا مصراع ۱ و ۴ ) در باره معنی چیزهایی که میگی بیشتر تمرکز کن. یه جورایی بی معنی به نظر میان.
در کل شعر خوبیه. تشبیه هات قشنگن. بیت ۴ رو خیلی دوست داشتم.
ببخشید که رک اشکالا رو میگما!