ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
صدای زنگ کاروانش به گوش می رسد ،
دوباره غمی به پهنای آسمان ، بغضی به نازکی گلبرگ یاس ؛ باغ گلی به همراه مردی غریب...
آسمان ، چه شود که بغضت ترک بردارد؟ به چه ذل زده ای ؟ شقاوت و بی رحمی را به انتها رسانده اند ، باز هم انتقام ؛ آسمان تو خود شاهدی که آنان اهل انتقام اند ، انتقام محمد از فاطمه ، فاطمه از علی ؛ انتقام علی از حسین و انتقام حسین از زینب ...
بوی سیب می آید ؛ زمین و آسمان در التهاب نزدیک ترین روزها به محرم..
گفتم به چرخ بهر چه پوشیده ای کبود آهی کشید و گفت که ماه محرم است
سلام بر تو ای محرم ، ای که شرف را در عطش معنا کردی...
سلام خدا بر تو که ماه خون لقب گرفتی ، تو که در خاک و خون ، اشک و مشک ، آتش و عطش مظلومیت علی را نشان دادی..
یا حسین! ناله غربتت گوش فلک را کر میکند ، آسمان را به گریه وا میدارد ، گل ها پرپر می شوند و پروانه ها می سوزند؛ چطور وقتی خود را دوباره معرفی کردی کسی تو را نشناخت؟
گویی همه عهد ها و نامه هایشان را از یاد برده اند ، مگر شما نبودید که او را به پیش خود دعوت کردید ، او را به پیش خود خواندید تا برای همیشه از او راحت شوید؟
ننگ بر تو ای کوفی که آسمان را به عزا نشاندی ، دشت را از عطش لبریز کردی و کودکان را در آرزوی قطره ای آب واگذاشتی ، آبروی عباس را ریختی تا سوز آهش دل جهانیان را به لرزه آورد.
****************************************************************
این نوشته خودم نیست ولی چون خیلی زیبا بود اینجا گذاشتم.