یاد یار مهربان...آغاز فصلی جدید...شاید!!!

دوشنبه به صورت رسمی اولین کلاس آموزشیم رو شروع کردم. شاگردم دانشجوی فوق لیسانس دانشگاه شیرازه

بعد چند سال دارم نتیجه زحماتمو میبینم...از دانشگاه های  گرگان و نیشابور هم برای برگزاری کلاس آموزشی تماس گرفتن و ما هم شرایط برگزاری کلاس رو براشون فرستادیم...اگه همه چیز خوب پیش بره از 15 آبان کلاسها شروع میشه!!!

اصلا هم شکست نفسی نخواهم کرد...ما تنها کسایی هستیم که تو ایران  شبیه سازهای شبکه رو آموزش میدن...!


برنامه ی کوه فردا احتمالا کنسل بشه!!! 

سایت و فروم انجمن هم داره تموم میشه کاراش...سایت امیرحسین هم اگه امیر هر روز ایده ی جدید نده تموم میشه...سِراخور زنگ زده میگه وسط سایت بنویس امیرحسین وقتی روش کلیک کردی ی فلاش بخوره و صدای قِرچِنه بده مثلا عکس انداختی، بعدش نور سفید تو صفحه روشن بشه و بلافاصله نور محو بشه و ی صفحه جدید باز بشه، بعدش گالری عکسا نمایش داده بشه!!! سراخور فک کرده شیه، گفتم موخای وارد سایت شدی برات چایی دم کنه و ماساژتم بده؟؟؟


*****************************************************

*باید در اولین فرصت ی سر به مادر عزیـــــــــــزم بزنم، حالش تعریفی نیست

*نه یک دم از جورت فغان کردم...نه دستی سوی آسمان کردم...!(ی فایل تصویری توووووپ از استاد شجریان به دستم رسیده، حتما آپش میکنم...فوق العادس)!




نظرات 3 + ارسال نظر
پگاه چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:00 ب.ظ

اونی که پنجشنبه از ترس باز خواستش نیومده بودی خودش نیومده بود و رفته بود عروسی غلام شایدم قباد نمیدونم ی اسمی تو همین مایه ها... رفته بود عروسی اون خلاصه بعدشم تا من هستم واسه چی میترسی از کسی آخه؟ میومدی ی پیتزا دور هم می خوردیم! آخه جدیدن بچه ها غذا سفارش میدن وسط جلسه انقد شاعرانه میشه فضا... انگشتاتم می خوای بخوری!به جون محمود راست میگم! شبنمم شاهده!

بفرما

دو روز نبودیما...تا ما بودیم فقط آب گرم میخوردن حالا برا خودشون پیتزا سفارش میدن
مگه دستم به او امیر میمون نرسه...سراخورِ شا...و

راس میگی؟؟؟ دیگه نترسیم؟؟؟...جلسه بعدی حتما میاما...من پیتزا موخاااااااااااااااااااااام...!
شبنم که شاهد باشه معلومه چه خبره دیگه زبون دراز

پگاه چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:04 ب.ظ

راستی حواسم پرت شد نزدیک بود یادم بره واسه همه ی مامانای گل دنیا آرزوهای خوب کنم. ان شالله همشون همیشه سالم و سرحال باشن.

مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

محمود پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:31 ق.ظ

عجب بدبختای خداورگشته ای هستن اونا که قراره شاگرد تو بشن !!!!!!

امیر هم بره بمیره با اون طرحاش ! راستی میگم اسم وب رو بذاریم " شرف "
:))))))

مگه میخای چه کصافط کاری توش بکنی؟؟؟ ها؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد