واقعیت...

حتی تصورشو هم نمیکردم!!!

تو سن 26 سالگی، بدون هیچ گونه نا سلامتی

به استقبال مرگ رفتن

حس عجیبیه

به نظرم باید وصیت ناممو بنویسم!!!!!!!!

من که چیزی به ذهنم نمیرسه

دلم برای خدا تنگ شده...


نظرات 5 + ارسال نظر
مریمانه جمعه 16 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:14 ب.ظ http://maryam-tak.blogfa.com

خدا رحمتت کنه میگفتن پسر خوبی بودی.

قربانت
سلام برسان

خداوند اموات شما را هم بیامرزد...

جزیره ماداکتو شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ق.ظ http://jazirehmadakto.blogfa.com

جو گیر

...مته

نوشین شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:02 ب.ظ http://noushinweblog.blogsky.com

بیخیالی هم گاهی چیز خوبی ست
جدی نگیر
این نیز می گذرد

محمد یاری دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ق.ظ http://k-poem.blogsky.com

بنویس از سر خط

باشد...

محمود جمعه 23 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ب.ظ http://www.beydagh.blogfa.com

وصیت نامه؟
من که هیچ وقت به فکر نوشتنش نمی افتم چون به قول هدایت:

نه مال دارم که دیوان ببرند و نه دین که شیطان ببرد !

هرچند دل من هم برای خدا تنگ شده،بدجور !

هدایتو ول کن رفیق

هدایت هر چه داشت

دل نداشت

گفته ام برایت

دل جایگاه خداست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد